۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳ شوال ۱۴۴۵ - ۱۰ : ۲۲
محمد رضا دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من گفت حسین یادت نرود که من بچه قم بودم و چگونه جان دادم و بعد گفت کمی به من آب بده که خیلی تشنه هستم... به چشمان محمد نگاه می کردم صدای محمد خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود ولی دیگر خبری از آن صدا نبود
کد خبر: ۳۳۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۱